آنه...

ساخت وبلاگ
انه....
تکرار غریبانه ی روزهایت چگونه گذشت وقتی روشنی چشمهایت درپشت پردهای مه آلود اندوه پنهان بود....

با من بگو از لحظه لحظه های مبهم کودکیت...ازتنهایی معصومانه ی دستهایت...

آیا میدانی که در هجوم دردهاو غمهایت و درگیرودار ملال آور دوران زندگیت حقیقت ذلالی دریاچه ی نقره ای نهفته بود؟...

آنه....
اکنون آمده ام تا دستهایت را به پنجه ی طلایی خورشید دوستی بسپاری و درآبی بی کران مهربانی ها به پروازدراوری
واینک آنه شکفتنو سبز شدن در انتظار توست...درانتظار توست

جمعه بیست و ششم آبان ۱۳۹۶.11:54.سیاهه . فصل سیاه |

فصل سیاه...
ما را در سایت فصل سیاه دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : eskandari710o بازدید : 42 تاريخ : سه شنبه 12 دی 1396 ساعت: 18:26